English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8969 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overslaugh U نادیده گذشتن
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
unseen U نادیده
unobserved U نادیده
disregards U نادیده گرفتن
disregarding U نادیده گرفتن
disregarded U نادیده گرفتن
disregard U نادیده گرفتن
dissembles U نادیده گرفتن
towink at U نادیده پنداشتن
scotomization U نادیده گیری
pass off U نادیده گرفتن
ignoring U نادیده پنداشتن
ignores U نادیده پنداشتن
ignored U نادیده پنداشتن
ignore U نادیده پنداشتن
to skips over U نادیده گذستن از
to slip off or away U نادیده رفتن
the invisible U خدای نادیده
dissembling U نادیده گرفتن
dissembled U نادیده گرفتن
dissemble U نادیده گرفتن
overpass U گذشتن از
forbear U گذشتن از
forbears U گذشتن از
crosser U گذشتن
cross U گذشتن
pass on U در گذشتن
elapsing U گذشتن
elapses U گذشتن
traversing U گذشتن از
elapse U گذشتن
passes U گذشتن
bypass U گذشتن
overpasses U گذشتن از
traverses U گذشتن از
traversed U گذشتن از
traverse U گذشتن از
crossest U گذشتن
blow over U گذشتن
get through U گذشتن از
bypassing U گذشتن
go by U گذشتن
go over U گذشتن
crosses U گذشتن
intercross U از هم گذشتن
interpenetrate U از هم گذشتن
bypasses U گذشتن
bypassed U گذشتن
passed U گذشتن
trafficking U گذشتن
traffic U گذشتن
to run on U گذشتن
traffics U گذشتن
trafficked U گذشتن
to pass on U گذشتن
to pass a way U گذشتن
pass U گذشتن
to blow over U گذشتن
to go by U گذشتن
to turn a blind eye to something U چیزی را نادیده گرفتن
To turn a blind eye to something. To overlook something. U چیزی را نادیده گرفتن
unheeded U بیاهمیت نادیده بیتفاوت
contralateral neglect U نادیده انگاری دگرسو
to let something slip U چیزی را نادیده گرفتن
to pass over U نادیده رد شدن ازپهلو
overrode U سواره گذشتن از
overridden U سواره گذشتن از
override U سواره گذشتن از
traject U از مسیربخصوصی گذشتن
sweep U بسرعت گذشتن از
to pass off U برگذارشدن گذشتن
overrides U سواره گذشتن از
overdue U گذشتن موعد
fleets U بسرعت گذشتن
fleet U بسرعت گذشتن
filrate U از صافی گذشتن
to go over U گذشتن گذرکردن
overgo U رسیدن به گذشتن
ignore U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignores U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring U نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
To overlook. To turn a blind eye. U چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
get over U ازروی چیزی گذشتن
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
to go to U رعایت کردن گذشتن از
to slice the air U هواراشکافتن وازان گذشتن
to rush a stream U از نهری تند گذشتن
exceed the deadline U گذشتن از مهلت مقرر
lapseof centuries U مروریا گذشتن قرنها
go U گذشتن عبور کردن
goes U گذشتن عبور کردن
skip U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by U از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skipped U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skips U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
Passover U گذشتن از پشت موج سواردیگر
slur U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
outjockey U جستن بر
spring U جستن
bounced U پس جستن
overleap U جستن از
springs U جستن
jump U جستن
bounce U پس جستن
bounces U پس جستن
jumps U جستن
jumped U جستن
brushes U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
buckets U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
to give the go by to U پیشی جستن بر
to get the upper hand U پیشی جستن
hips U جستن پریدن
hip U جستن پریدن
to find f.with U عیب جستن از
to find fault with U عیب جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
to gain the upper hand U تفوق جستن
to gain a ccess U تقرب جستن
overtop U برتری جستن از
excelling U تفوق جستن بر
excelled U تفوق جستن بر
excel U تفوق جستن بر
purgation U برائت جستن
out act U پیشی جستن از
outbalance U پیشی جستن
outguess U سبقت جستن
outvie U برتری جستن از
overtop U برتی جستن بر
to keep one's distance U دوری جستن
to make a pounce U ناگهان جستن
renouncing U تبری جستن از
to come out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to be out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom> U از خطر جستن
to be over the worst <idiom> U از خطر جستن
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
best U برتری جستن
leap U جستن دویدن
leaped U جستن دویدن
leaps U جستن دویدن
renounces U تبری جستن از
renounced U تبری جستن از
renounce U تبری جستن از
to seek refuge U پناه جستن
to seek shelter U پناه جستن
assists U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
assist U شرکت جستن
to carry sword U شمشیر جستن
assisting U شرکت جستن
excels U تفوق جستن بر
overrode U برتری جستن بر
outrunning U پیشی جستن بر
outrun U پیشی جستن بر
overridden U برتری جستن بر
transcending U سبقت جستن
transcends U سبقت جستن
forestall U پیش جستن بر
shoot forth U بالا جستن
forestalled U پیش جستن بر
forestalls U پیش جستن بر
shoot out U بالا جستن
transcended U سبقت جستن
shoot-out U بالا جستن
transcend U سبقت جستن
denied U تبری جستن
get the start of U سبقت جستن بر
antecede U برتری جستن
denies U تبری جستن
denying U تبری جستن
overrides U برتری جستن بر
override U برتری جستن بر
outruns U پیشی جستن بر
deny U تبری جستن
shoot-outs U بالا جستن
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
find U جستن تشخیص دادن
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
wager of law U تبری جستن با سوگند
out maneuver U تفوق جستن در مانور
Recent search history Forum search
1Is it disregard?
1rite de passage
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com